یکتا جونم یکتا جونم ، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 4 روز سن داره
تینا جونم تینا جونم ، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

عشق های مامان یکتا و تینا

بیدار شدن یکتا گلمممممممم

  سلام به عزیزهای مامان یکتا و ........... مامانی هنوز تصمیم نگرفتم اسم تو وروجک را چی بگذارم چون دکتر گفته شاید دختر باشه هنوز مشخص نیست ولی خدا کنه سالم باشی نفسم قصد کردم اگر دختر بودی کیانا یا ویانا و اگر پسر بودی یاسین حالا هر چی خدا بخواهد عزیزم امروز هوا خیلی ابری و دلگیر بود دوست داشتم کمی بیشتر بخوام ولی تو وروجک مامان چنان لگدی به پهلوی چپ من زدی که مجبور شدم بیدار بشم الهی قربون اون لگدهای نازت برم بیدار شدم و کم کم کارهایم را کردم و اماده رفتن شدم ولی چند وقتی هست که بیدار کردن یکتا گلم خیلی سخت شده به خاطر دیر خوابیدنش هست هر روز صبح که بیدارت می کنیم این قدر غر غر می کنی می گی مامان بگذار 5 دقیقه دیگه...
24 آبان 1391

خبر از خودمون

سلام عزیزان مامان و یکتا دختر گلم دیروز رفتم سنوگرافی بگوید خوب ..................................... ..................................................... ....................................................   دکتر متقی بعد از سنوگرافی گفت درست مشخص نیست ولی احتمالا" دختر  باید باشه الهی قربون هر دوی شما برم که برای من و بابایی عزیز هستید هرچی خدا بخواهد و خیر باشه پیش می ایه ...
15 آبان 1391

اتقاقات اخیر

سلام عزیزای مامان سلام به دختر نازم یکتا و نی نی عزیزم که هنوز مشخص نیست احتمالا تا فردا برم دکتر مشخص بشه دیروز به یکتا رفتم تره بار مقداری میوه بخریم عاشق لیمو شیرینم یک پاکت لیمو شیرین خریدم یکتا هم عاشق نارنگی فکر کنم به خاطر اینکه زود پوست می شه دوست داره مقداری کاهو و هویچ خریدم اومدیم خونه کاهو را شستم و در ظرف گذاشتم تا ابشون بره هویچ ها را تمیز شستم برای اب گرفتن بعد در غیاب بابایی تا تونستم لیمو شیرین نارنگی و انار دونه کرده که توی ظرف داشتم داخل یخچال خوردیممممممممممممم ای ول که این همه ما می خوریم بعد هم بعد از زایمان اعتراض می کنیم چرا چاق شدیم بابایی ساعت 10 بود اومد خونه عدسی درست کرده بودم که با هم خور...
8 آبان 1391
1